بسمه تعالی

خلاصه سخنرانی در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به مناسبت وحدت حوزه و دانشگاه در تاریخ 27/9/98

موضوع: مسئله وحدت حوزخ و دانشگاه چیست؟

پاسخ: غلبه ساختارگرایی بر فردگرایی

مقام معظم رهبری: وحدت حوزه و دانشگاه یعنی حرکت پا به پای علم و دین

آیا علم و دین پا به پای هم به وحدت رسیده اند؟

چقدر با این شعار فاصله داریم و چقدر توانسته ایم آنرا جامه عمل بپوشانیم؟

نگاه به علوم انسانی دانشگاهها مارا برای رسیدن به این سوال کمک می کند

علوم انسانی چقدر حافظ دین و دین داری و برخاسته از خاستگاه دینی است؟

چقدر استادان ما با باور به علوم انسانی اسلامی و با صدای رسا این مهم را تحقق می بخشند؟

چقدر در این عرصه به خودباوری و غرور علمی رسیده ایم؟

پاسخ معلوم است به رغم پیشرفت های بسیار هنوز در این خصوص به تراز انقلاب نرسیده ایم.

در عرصه خروجی و هویت دینی چطور؟

چقدر دانش های ما کاربردی و عملی است و معلوم است چه مسائلی از کشور را حل می کند

چقدر نظام آموزشی ما درعرصه هویتی دینی و گفتمان آن موفق بوده است؟

آیا فارغ التحصیل ما از معارف دینی عمیق تری نسبت به آنان که این علوم را نگذرانده اند برخوردارند؟ ایا بصیرت بیشتری دارند؟

چقدر با صدای بلند می توان گفت بگذارید برود دانشگاه تا مؤمن تر شود . ملترم تر شود. با حجاب تر شود. با حیاء تر شود متعهد تر شود.

اگر پاسخ مثبت است معلوم است وحدت حوزه و دانشگاه اتفاق افتاده است چون دین و علم به هم آمیخته است.

در خصوص حوزه علمیه هم همین طور.

حوزه علمیه با نزدیک شدن به دانشگاه سیستم پویای علمی، دانش بنیان، حکمت مدار و اخلاق محور را به دانشگاه منتقل کرد یا سیستم دست و پاگیر و نظام مدرک محور و سیستم ترفیع و ارتقای دانشگاه را پذیرفت.

آیا سبک زندگی زاهدانه تبدیل به سبک زندگی منزلتی سلسله مراتبی دانشگاه نشد؟ آیا عقلانیت ذاتی و معنویت و اخلاق برجسته شد یا عقلانیت صوری و حسابگرانه؟

گفتمان ونی که در این پیوند حوزه و دانشگا قرار گرفتند و وارد دانشگاه شدند سبک زندگی آنها، همان سبک زندگی و گفتمان مبتنی بر مقاله نویسی، ارتقاء و ترفیع ، پایه ، ظرفیت، مقایسه با دیگر اساتید نشد؟ آیا تعهد ، ایثار، جهاد، خجالت کشیدن از دریافت حق احمه مانند آنچه در چبهه شاهد آن بودیم استمرار یافت؟

چقدر مطهری ها در دانشگاه حضور یافتند که موقعیت شناس بوده و در مقابل اسلام ستیزان و منحرفان تولید منبع کردند؟

در این سالها بحث تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، جنگ نرم، نهضت تولید علم  از سوی مقام معظم رهبری مطرح شد ، چقدر حوزه و دانشگاه در این مواجهه تشکیل جبهه متحد حوزوی دانشگاهی دادند و به رشته ها، عناوین درسی، سرفصل ها و محتوای درسی جهت دادند؟

و اما پژوهشگاه حوزه و دانشگاه:

در اول انقلاب بزرگانی چون آیه ا. مصباح یزدی با درک شرایط دفتر همکاری حوزه و دانشگاه را تأسیس کردند. بزرگان حوزه و دانشگاه را در کنار هم نشاندند و جلسات هم اندیشی شکل گرفت و خروجی آن چندین کتاب در مباحث مبنا شناختی علوم انسانی بود که بعضا هم اکنون هم جزو منابع درسی و مطالعاتی بشمار می رود. بعد این دفتر تبدیل شد به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه دارای سیستمی چون بقیه پژوهشگاهها و مراکز پژوهشی دارای هیات علمی شد. کتاب تالیف شد و مثل بقیه مراکز دارای ساختار و درگیر نهادسازی شد او هم مثل بقیه روز وحدت حوزه و دانشگاه را گرامی می دارد و برای آمدن به چنین محافلی باید با امتیاز گواهی نامه فرهیختگان را دور هم جمع کند؟

چقدر در مورد موفقیت هایی چون دفاع مقدس، مقاومت، عبور از فتنه ها نظریه پردازی کرده ایم.دلخوشیم که موفقیت های ما در دانشگاههای معتبر دنیا دنبال می شود و اندیشکده ها در مورد آنها بحث می کنند.

در این عرصه ها چه کسانی موفق شده اند؟

آنها که موفق شدند همان بچه های جنگ بوده اند آنان که پس از دفاع مقدس هم بسیجی ماندند و با خاطراتشان پرفروش ترین کتاب ها را منتشر کردند کتاب های آنها که بی ادعایند و دارای منزلت های دانشگاه و پژوهشگاهی حوزوی و دانشگاهی نیستند.

آنهایی  موفق شدند که با مدیریت مستقیم مقام معظم رهبری در عرصه های نانو، عرصه های تجهیزات نظامی، سلول های بنیادی   وارد شدند. آنان که علم و دین را پا به پای هم به وحدت رساندند.

مشکل ما کجاست؟

ما وحدت پا به پای دین نداشته ایم.

مدیریت جهادی کمتر داشته ایم

گرفتار ساختار شدیم. و به بازتولید ساختارهای گذشته پرداختیم. حتی اگر دنبال تحول هم بودیم باز در سازو کار همین دانشگاه و حوزه آن را پیگیری کردیم. برای تحول به دنبال دانشیاران و استاد تمام هایی بودیم که محصول این ساختارها بودند و طرح نویی و اتکا به نیروهای جوان و پرانگیزه نکردیم چون حریم دانش و پژوهش را بر مدار اموری تعریف کردیم که نیروی جدید جایی در آن ندارد. بر خلاف ورود ما به عرصه هایی مثل دفاع مقدس که چارچوب های رایج درجه بندی را شکستیم و بر عاملان اجتماعی اتکا کردیم و با تولید بسیج و سپاه موفق شدیم و محصول آن ارتش انقلابی شد.

سبک زندگی ما تغییر کرد.

ما هم شدیم دندانه ای از چرخه پیچیده دانشگاهی موروثی با نظامی وارداتی تقلیدی که قرارنبود مرجعت علمی داشته باشد.

مشکل ما مشکل تعریف ما از خودمان است. حوزه کیست ؟ دانشگاه کیست؟ حوزوی کیست؟ دانشگاهی کیست؟

الان در آستانه چهل سالگی دوم انقلاب هستیم.

بیانیه گام دوم مخاطب را عاملان و کنشگران اجتماعی قرار داد.

با هدف اخلاق مداری، جامعه پردازی و تمدن سازی

در این بیانیه نه صحبت از ساختار ی است و نه حوزه و نه دانشگاه و نه مجلس و نه شورای نگهبان.

سخن از هدف و غایت و تعهد و ظرفیت و استعداد انسان ها است . سخن این است که کجا بودیم، کجا هستیم و کجا خواهیم بود. علم و پژوهش توصیه اول رهبری است . ما به عنوان کنشگران عرصه آموزش و پژوهش مخاطب هستیم نه ساختار. ساختارها متصلب و غیر قابل انعطاف اند  ساختارها باید باشند اما در خدمت عاملان اجتماعی.

اگر بخواهیم در این عرصه موفق باشیم باید چشم ها را بشوییم و دوباره بیندیشیم .آسیب شناسی کنیم. از تعارفات اضافی بپرهیزیم. خود را نقد کنیم. ساختاری تولید کنیم که مرجعیت علمی را پیگیری کند و محصول آن باشد.

یک وقت در دانشگاهها از جمله دانشگاه آزاد اسلامی گفته می شد ما تکلیفی نسبت به مسائل اجتماعی نداریم ما مکلف به تأسیس رشته و آموزشیم. خب آثارش را الان می بینیم. تحصیل کرده بدون شغل و بدون مهارتی که لااقل از طریق آن مشکل معیشت اش را حل کند. کجای دین چنین گفته بود . هر سال هم وحدت حوزه و دانشگاه را پاس داشته ایم. وحدت علم و دین

بسیاری از مسائل اجتماعی ما معلول این نوع نگاه به دانشگاه و حوزه است.

امروز گفته می شود دانشگاه اجتماعی . سخن مبارکی است. به شرطی موفق می شود که عاملیتی و کنشگرانه  وارد شود. و الا در ساختار و نهاد سازی ها گیر می کند. چنانکه حوزه و دانشگاه ما گیر کردند.

امروز دانشگاه و پژوهشگاه بتوانند نیاز اولیه معیشتی کادر علمی و نیروی انسانی خود را برآورده سازند هنر کرده اند. این نتیجه بد عمل کردن ها است. این ها را باید با نگاه آسب شناختی تحلیل کرد و آینده را بر پایه وحدت پا به پای علم و دین ساخت. این نیاز به بازنگری در همه عرصه ها هم عرصه دانش و هم عرصه مدیریت و هم عرصه ساختار دارد. البته کار سختی است. بنای موجود را بخواهی مطابق دلخواهت بازسازی کنی از تأسیس بنا سخت تر است.

دانشگاه آزاد اسلامی در سطح سازمان با این هدف بازسازی فکری و فرهنگی هویتی معاونت علوم انسانی و هنر را تأسیس کرده است. و شعارش تعالی علوم انسانی و هنر است. در این راه ارتباط با حوزه و دانشگاهها و پژوهشگاهها در دستور کار قرار دارد. و تلاش می کند به دانشگاهی در تراز انقلاب اسلامی دست یابد. امیدواریم با هم افزایی استعدادها این راه هموار گردد.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها